من دختر هستم و همین برای من کافیست
مرا دختر خانوم مينامند
مضموني که جذابيتش نفس گير است
دنياي دخترانه من نه با شمع نه با عروسک
معنا پيدا نميکند ونه با اشک و افسون
اما تمام اينها را در بر ميگيرد
من نه ضعيفم نه ناتوان
چرا که خداوند مرا بدون خشونت
و زور و بازو ميپسندد
اشک ريختن ضعف من نيست قدرت روح من است
اشک نميريزم تا توجهي را جلب کنم
با اشکم روحم را ميشويم
خانه بي من سرد و ساکت است
چراکه شور و حال زندگي با صداي بلند حرف زدن
و موسيقي گوش دادن نيست
زندگي ترنم لالايي آرمش بخشي را ميطلبد
که خدا در جادوي صداي من نهفته است
من تنها با ازدواج کردن و مادر شدن نيست که معنا ميگيرم
من به تنهايي معنا دارم
معناي عميقي در واژه ي دختر بودن است
اگر فرهنگ غلط و کوتاه نظري مرا ضعيفه ميخواند
باز هم قوي تر از قبل از پشت همين واژه سربلند ميکنم
و لبخند ميزنم چرا که خداوند مرا دختر افريده
و همين براي من کافيست.
***